جدول جو
جدول جو

معنی شیرین تبسم - جستجوی لغت در جدول جو

شیرین تبسم
(تَ بَسْ سُ)
آنکه خندۀ وی دارای حلاوت باشد. (ناظم الاطباء). با لبخند دلفریب:
شیرین تبسمی که مرا راه دل زده ست
از موم مهر بر دهن انگبین زده ست.
صائب تبریزی (ازآنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ کَلْ لُ)
آنکه با حلاوت سخن می گوید. (ناظم الاطباء). شیرین سخن:
نه از خط شیر شد پشت لب آن شیرین تکلم را
که از دل بستگیها حرف گرد آن دهن گردد.
صائب تبریزی (ازآنندراج).
رجوع به شیرین سخن شود
لغت نامه دهخدا